علیرضا تهرانی: واژه پاپراک را توهین نمیدانم
به گزارش کامینگ سون موزیک: علیرضا تهرانی تهرانی میگوید در حال حاضر تمام تهیهکنندهها و اسپانسرها ترجیح میدهند با کسانی همکاری کنند که میتوانند سالن برج میلاد را پُر کنند.
علیرضا تهرانی خواننده، ترانهسرا و ملودیپرداز است. از او که سالهاست در عرصه موسیقی راک فعالیت میکند، دو آلبوم موسیقی “کنار ماه دودی” و”مرد خوابآلود” در فواصل زمانی متفاوت منتشر شد و این روزها مشغول کار روی سومین آلبوم رسمی خود با عنوان “سماع کوانتومی” است.
تهرانی علاوه بر فعالیت هنری در موسیقی، با مرکز نشر و پخش جوان هم در زمینه نشر و پخش آثار موسیقیایی همکاری دارد، با او به بهانه فعالیتهای آتی گفتوگو کردیم:
آقای تهرانی، ابتدا درباره فعالیتهای اخیرتان بگویید که در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
من در حال حاضر علاوه بر کارهایی که در زمینه موسیقی انجام میدهم، با مرکز نشر و پخش جوان هم در زمینه نشر و پخش آثار موسیقیایی همکاری میکنم. در حوزه موسیقی نیز دارم روی آلبوم سوم خودم به نام “سماع کوانتوامی” کار میکنم. در حقیقت این بار بهطور کلی دارم روی اشعار مولانا کار میکنم. از آنجا که افراد زیادی در موسیقی از اشعار مولانا استفاده کردهاند، من نیز در ابتدای کار با خودم میگفتم اشعار مولانا دستکاری شدهاند و بهتر است که به این سمت نروم ولی بعد به این نتیجه رسیدم که من برداشت و نگاه جدیدی به اشعار مولانا دارم.
فضای آلبوم “سماع کوانتومی” به چه صورت است؟
فضای موسیقی آن الکترونیک و آلترناتیو راک است و بهنوعی میشود نام آن الکترونیک راک گذاشت. تا جایی که میدانم تاکنون به این شکل روی اشعار مولانا کار نشده یا کمتر کار شده است. بیشتر سعی کردم غزلهایی را انتخاب کنم که فضاهای سیال و سورئالیستی زیادی داشته باشند تا تنظیمهایی که انجام میدهیم بهخوبی روی این ساختار بنشینند. من این آلبوم را با دو نفر از دوستانم به نامهای آرش صفدری و احسان کاویانی کار میکنم. صفدری هم کار تنظیم ها و صدابرداری کارها را انجام می دهد و کاویانی هم علاوه بر نواختن ساز گیتار الکتریک، تهیه کنندگی آلبوم را نیز بر عهده دارد.
چطور شد که برای این آلبوم اشعار مولانا را انتخاب کردید؟
سالهای زیادی است که روی اشعار مولانا ملودیهای مختلف میسازم. به همین خاطر از جایی به بعد احساس کردم تعداد ملودیهایی که روی اشعار مولانا ساختهام، بهاندازه قطعات یک آلبوم رسیده و از این رو تصمیم گرفتم که بهطور جدی روی آنها کار کنم. دلیل دیگری هم که باعث شد به سمت اشعار مولانا بروم این بود که اخیراً هر وقت اشعار خودم را جهت دریافت مجوز به وزارت ارشاد میفرستادم هیچکدام مجوز نمیگرفتند. ضمن این که نگاه من در ترانه کمی متفاوت است و مثلاً راجع به مسائلی نظیر فیزیک کوانتوم و حادثه چرنوبیل هم ترانه گفتهام که دوستان ظاهراً چنین ترانههایی را دوست ندارند. به همین خاطر گفتیم بیاییم روی اشعار مولانا که دوستش دارند، کار کنیم.
علیرضا تهرانی
در شرایطی که وضعیت تولید و انتشار آلبوم چندان مساعد نیست، چطور شد که به فکر تولید آلبوم افتادید؟
من اگر تهیهکننده پیدا نمیکردم هیچوقت در این شرایط نمیتوانستم به تولید آلبوم فکر کنم. در آن صورت شاید این قطعات را در طی سالهای مختلف بهصورت تک ترک منتشر میکردم ولی خوشبختانه آرش صفدری با من اعلام همکاری کرد. آرش خودش استودیو دارد و این امکان برای من فراهم شد که مثل موزیسینهای استاندارد دنیا ساعتهای زیادی را در استودیو حضور داشته باشم و با هم کار کنیم.
آلبوم “سماع کوانتومی” چند قطعه دارد؟
این آلبوم شامل هشت قطعه میشود که هفت قطعه آن باکلام و یک قطعه هم بیکلام است. البته در آن یک قطعه بیکلام نیز آواهای زیادی از مناطق مختلف اروپا شنیده میشود.
از بین آلبومهای قبلی کدام آلبومتان را موفق میدانید که به فکر تولید آلبوم سوم افتادید؟
فضای آلبومها کمی با همدیگر متفاوت هستند. البته فضای آلبوم “سماع کوانتومی” از نظر ساختار موسیقیایی به آلبوم “مرد خوابآلود” بیربط نیست ولی از نظر فرم طرح ریتم، آلبوم “سماع کوانتومی” بسیار متفاوت با دو آلبوم قبلی است چون من در این آلبوم به ریتمهای نواحی ایران هم نگاه کردهام. مثلاً یک قطعه دارم که بر اساس یکی از مقامهای شمال خراسان ساخته شده است.
برنامهای برای برگزاری کنسرت قبل از ایام نوروز ندارید؟
اگر برنامهای هم برای برگزاری کنسرت داشته باشم برای بعد از انتشار آلبوم خواهد بود، چون میخواهم کنسرتم در حمایت از آلبوم برگزار شود. در حال حاضر بیشتر به فکر انتشار آلبوم هستم.
آلبومتان چه زمانی منتشر خواهد شد؟
برنامهریزی که انجام دادهام برای تابستان سال 99 است ولی امکان دارد که کمی زودتر منتشر شود. همه چیز به این بستگی دارد که روند نهایی کارمان چقدر طول میکشد.
نام سبکی که میشود به کارهای شما اطلاق کرد سبک پاپراک است. آیا خودتان هم فکر میکنید آثارتان پاپراک هستند؟
من نام کاری را که در حال حاضر انجام میدهم، آلترناتیو میگذارم ولی از آنجا که دستهبندی موسیقیایی ما در اینجا محدود است مجبور هستیم که پاپ را هم ضمیمه کارمان کنیم و بگوییم پاپراک است، در حالی که نام سبکی که من کار میکنم در چارت موسیقیایی اروپاییها و آمریکاییها، آلترناتیو است. حالا من دارم در سبک یکی از زیرشاخههای آلترناتیو به نام UK garage کار انجام میدهم.
پس میتوانیم واژه پاپراک را برای آثار شما به کار ببریم؟ بعضی از افراد این واژه را نوعی توهین میدانند!
من واژه پاپراک را توهین نمیدانم. مثلاً موسیقی کاوه یغمایی پاپراک است و او در این زمینه بسیار موفق است.
در سبک راک شاید بهظاهر تنوع کمتر باشد. فکر میکنید چرا در این سبک از موسیقی تنوع کمتری وجود دارد؟
اتفاقاً فکر میکنم تنوع وجود دارد ولی آنطور که باید و شاید در بازار دیده و شنیده نمیشوند. مثلاً شما میتوانید آلبوم “بالزن” را هم راک بدانید. بخشی از این محدود شدن جریان راک به خاطر طبقهبندی است که رسانهها انجام دادهاند. البته فقط رسانهها مقصر نیستند، بلکه استادان ما نیز راجع به این مسئله صحبت نکردهاند و آموزش ندادهاند. ما مدرسه موسیقی خارج از قواعد کلاسیک نداریم که هنرجوها بخواهند با زیرشاخههای موسیقی راک آشنا شوند. با این حال همه اینها را میتوانیم زیرشاخه موسیقی پاپ بدانیم چون موسیقی پاپ گستره بسیار بزرگی در موسیقی و اساساً در جهان هنر دارد. از آنجا که در ایران بخشی از موسیقی پاپ مربوط به موسیقی بازاری میشود، به همین خاطر کمی از شأن و منزلت آن پایین آمده است. البته در دنیا نیز همینطور است.
با توجه به محدودیتهایی که در این بخش وجود دارد، کار کردن برای شما سخت نیست؟
بسیار سخت است. نهتنها من، بلکه تمام بچههایی که دارند در چنین شرایطی کار میکنند خون و دل میخورند و کار میکنند. واقعاً شرایط بسیار دشوار است.
با توجه به این که شما در زمینه نشر و پخش آثار موسیقی هم فعالیت میکنید، در این شرایط کنونی با چه امیدی میخواهید آلبوم موسیقی منتشر کنید؟
من در پروژه اشعار مولانا یک نگاه منسجم داشتم که اگر قطعات این آلبوم بهصورت تک آهنگ منتشر میکردم ممکن بود آن نگاه منسجمی که من دنبالش بودم بهدرستی بیان نشود. تک آهنگها ممکن بود وسط شلوغی آهنگهای دیگر که منتشر میشدند گم شوند و یا یک برداشت دیگری از آنها صورت بگیرد، در حالی که من برای آن آلبوم یک برداشت منسجم داشتم. ایدهای که من داشتم بزرگتر از یک تک آهنگ بود.
به نظر میرسد از آلبوم دوم به بعد، فضای راک در آثار شما تلطیف شده است. خودتان چنین چیزی را قبول دارید؟
فکر میکنم آلبوم “مرد خوابآلود” نسبت به آلبوم اول که با سیروان خسروی کار کرده بودم راکتر است. درواقع نمیشود تلطیف گفت ولی نگاهم در موسیقی تغییر کرده است. آلبوم دومم یک کانسپتی است که دارد یک قصه را روایت میکند. آن حالت روایی آلبوم باعث شده که ما با یک فراز و نشیب قصهوار برخورد کنیم که استقلال آلبوم اول را ندارد. در آلبوم اول هر قطعه برای خودش مستقل بود ولی آلبوم دوم یک کانسپت آلبوم است. ما جاهایی به خاطر حس فرم روایت قصه آلبوم مجبور بودیم که موسیقی را بهصورت روایی پیش ببریم. در آن آلبوم یک قطعه به نام “مترسک” ساختهایم که زیر آن فقط افکت طبیعت وجود دارد و موسیقی فقط در ترجیعبندش وارد میشود. “مرد خوابآلود” یک جنبه فانتزی من است و واقعیت دارد. مرد آن قصه یک مردی است که خوابآلود هست ولی خواب نیست. درواقع خسته شده ولی تلاش میکند که نخوابد.
علیرضا تهرانی
شما در حوزه تئاتر هم فعالیت کردهاید.
چند بار کار نمایشنامهخوانی انجام دادهام. خودم زیاد دوست نداشتم که وارد این حیطه شوم ولی شاید به خاطر تواناییام در بیان و تسلطم به ادبیات بوده که دوستانم از من دعوت کردهاند تا چنین کاری انجام بدهم.
تجربه حضور در نمایشنامهخوانی به چه صورت بود؟
تجربه بسیار جذابی بود ولی جذابتر از موسیقی نبود. برای من هیچچیزی جذابتر از حضور در استودیو نیست. دوست ندارم روی صحنه باشم چون استودیو را دوست دارم.
در تئاتر مستقل هم اجرا داشتهاید؟
من در تئاتر مستقل اجرای موسیقی داشتهام. موسیقی که بر اساس یک کانسپت به نام “لالایی برامس” اجرا شد. در حقیقیت آلبوم “مرد خوابآلود” را در تئاتر مستقل اجرا کردم.
چرا چنین کاری را تکرار نکردید؟
آن موقع با حمایت نیما جوان و آقای دادویی این امکان پیش آمد که اجرا برویم ولی در حال حاضر هیچ پشتوانهای برای این که این کار را انجام بدهم وجود ندارد.
فکر میکنید به خاطر سبک کاری شما است که کمتر تهیهکنندهای حاضر به همکاری با شماست؟
قطعاً به خاطر سبک کاری است. در حال حاضر تمام تهیهکنندهها و اسپانسرها ترجیح میدهند با کسانی همکاری کنند که میتوانند سالن برج میلاد را پُر کنند. شاید تا حدی هم کارشان منطقی است ولی در کشورهای خارج از ایران این تدبیر دیده شده که اسپانسرها تشویق شوند تا روی هنرمندان مستقل سرمایهگذاری کنند و از طرفی بهجای آن از دولت معافیتهای مالیاتی میگیرند. درواقع دولتهای خارجی، اسپانسرها را برای حمایت از هنرمندان مستقل تشویق میکنند ولی در ایران چنین چیزی وجود ندارد و به همین خاطر کسی که سرمایه خودش را میگذارد بیشتر به فکر بازگشت یا بازخورد آن قضیه است.
ترانهسرایی را از چه سالی آغاز کردید و چطور شد که تصمیم گرفتید ترانه بگویید؟
من تقریباً از 20 سالگی شروع به نوشتن ترانه کردم. حتی اوایل برای خوانندههای موسیقی پاپ هم ترانه مینوشتم. مثلاً برای روزبه نعمتاللهی، قاسم افشار و سیاوش قمیشی ترانه گرفتهام. ترانههایی که برای دوستانم نوشتهام بیشتر فضای عاشقانه داشتهاند ولی ترانههایی که خودم انتخاب کردهام اغلب ترانههایی بودهاند که به حس و حال خودم نزدیکتر هستند. مثلاً ترانه “شازده کوچولو” من، ترانه بسیار موفقی شد که برداشت من از شازده کوچولو در موقعیت زندگی امروز بود.
اگر بخواهید یکی از آثارتان را انتخاب کنید، کدام آثارتان را ترجیح میدهید؟
واقعاً نمیتوانم نام یک اثر را بگویم. مخصوصاً در آلبوم “مرد خوابآلود”، چون آن آلبوم یک قصه به هم چسبیده دارد و من همه قطعات آلبوم را دوست دارم. درواقع قصه “مرد خوابآلود” را دوست دارم. در آلبوم اول نیز خوشبختانه ناشر ما “آوای باربد” بود و آنها هیچگونه تحمیلی نداشتند که فلان ترانه را بخوانم یا فلان ترانه را نخوانم. زمانی که با سیروان خسروی همکاری کردم کاملاً آزاد بودم.
ترجیح میدهید بنویسید و خودتان بخوانید یا بنویسید و دیگران اجرا کنند؟
ترجیح میدهم بنویسم و خودم اجرا کنم چون چیزی که خودم مینویسم و میخوانم چیزی نیست که مجبور به تغییر دادنش باشم، اما وقتی شما برای دیگران مینویسید باید خواسته آنها را هم برآورده کنید. خوشبختانه آن همکاریهایی هم که با خوانندههای پاپ داشتهام نیز خوب بودهاند.
چقدر به ترانه سفارشی اعتقاد دارید؟
من ترانه سفارشی را دوست ندارم ولی اینطور نیست که به این کار اعتقاد هم نداشته باشم. اساساً ترانه در خدمت جامعه و زندگی روزمره است و به نظرم اگر جایی نیازمند این باشد که راجع به واقعهای روزمره ترانه گفته شود خوب است که این اتفاق بیفتد. اتفاقاً خارج از ایران هم همینطور است. شما در وقایع مختلفی که اتفاق میافتد مشاهده میکنید که خوانندهها و موزیسینهای مختلف دور هم جمع میشوند و با هم ترانه میخوانند که آن ترانه برای جامعه التیامبخش است. مثلاً در کشوری مثل فرانسه چنین اتفاقی بهمراتب رخ میدهد و خوانندههای فرانسوی از هر ژانری کنار همدیگر میایستند و یک آهنگ برای خوب کردن حال مردمشان میخوانند ولی در ایران کمتر شاهد چنین اتفاقاتی هستیم.
گاهی هزینههایی که برای یک ترانه پرداخت میشود بسیار هزینه گزافی است. آیا شما چنین چیزی را قبول دارید؟
معتقدم همه آدمها در همه شغلها باید شرایط همدیگر را درک کنند. اگر یک موزیسین دارد با بدبختی کارش را به استودیو میبرد تا ضبط کند، ترانهسرا نباید یک باری به دوش آن موزیسین اضافه کند. همه باید با هم همکاری کنند. البته آن ساختاری که شما میفرمایید مربوط به ژانری میشود که آن ژانر دارای اسپانسر و تهیهکننده است. در آن ژانر، موزیسین بهطور مستقیم با ترانهسرا در ارتباط نیست و ترانهسرا با خودش میگوید حالا که موزیسین یک پول خوب از تهیهکننده گرفته است پس چرا من نگیرم؟ در هر صورت به نظرم ترانهسرا باید بهاندازه ارزش ترانهای که گفته است بها دریافت کند. در سرزمین ما قانون کپیرایت به این شکل نیست که وقتی هر بار یک ترانهای اجرا شد به ترانهسرا هم پول بدهند، بلکه اینطور است که ترانهسرا یک بار ترانه را میفروشد و همان یک بار هم پول میگیرد. شاید اگر قانون سرزمین ما به این صورت نبود، قیمت ترانهها هم کاهش پیدا میکردند.
علیرضا تهرانی
چرا همه کارهای موسیقیتان را خودتان انجام میدهید؟ دوست ندارید که آهنگسازی آثارتان را به یک آهنگساز دیگر بسپارید؟
من چند وقت پیش قطعهای منتشر کردم که ترانهسرایی و آهنگسازی آن را دوستانم انجام داده بودند. میثم یوسفی ترانه آن را گفته بود و آرش افشار هم آهنگسازی آن را بر عهده داشت. من به این ماجرا نگاه تجاری ندارم و بیشتر دوست دارم آن چیزی که عشق درونیام هست را منتشر کنم.
اگر قرار باشد بین ترانهسرایی، آهنگسازی و خوانندگی یکی را انتخاب کنید کدام را انتخاب میکنید؟
خوانندگی را انتخاب میکنم چون خواندن را دوست دارم. خواندن برای من یک حالت مدیتیشن دارد و یک کار فراطبیعی است. این که شما اصواتتان را به دل تاریخ پخش کنید و مولکولهای هوا را آنطور که دلتان میخواهد به جریان دربیاورید لذتبخش است.
از چه زمانی به موسیقی علاقهمند شدید و این جرقه در شما شکل گرفت که موزیسین شوید؟
من از کودکی به موسیقی علاقهمند شدم و از همان دوران کودکی تمام سرودهای تلویزیون را میخواندم. با این حال موسیقی را بهطور جدی از سن 18 یا 19 سالگی آغاز کردم. آن موقع من یک دوست پیانیست به نام بهزاد داداشی پیدا کردم که از پیانیستهای بسیار خوب هستند. درواقع ایشان اولین کسی بود که من را به سمت خواندن سوق داد و از من خواست که همراه پیانواش آواز بخوانم. علاوه بر آقای داداشی یک دوست دیگر هم به نام پیروز لطفی داشتم که ایشان نوازنده کیبورد بودند و من همراه با ساز ایشان هم میخواندم.
اولین کار جدی که در زمینه موسیقی انجام دادید در چه سالی بود؟
من اولین کار جدی خودم را با سیروان خسروی انجام دادم که آن موقع سیروان خسروی هم هنوز آلبومش را منتشر نکرده بود.
در پایان اگر صحبتی باقی مانده است بفرمایید.
من در پایان از شما بابت این که به موزیسینهایی که خارج از جریان متداول تجاری هستند هم اهمیت میدهید تشکر میکنم.
لینک کوتاه مطلب : https://comingsoonmusic.ir/?p=6820