موسیقیموسیقی ایران

شجریان؛ حاصل فرهنگ و تمدنی کهن

به گزارش کامینگ سون موزیک: شجریان را باید یگانه هنرمندی دانست که در تمام لحظات تاریخ ملتش، چون رودی خروشان جاری بود، چرا که این مردم، غم‌ها، شادی‌ها، امیدها و دلبستگی‌هایشان را با صدای او پیوند زده بودند.

هفدهم مهرماه سال گذشته بود که ملتی قلب‌هایشان سوگوار پرواز ابدی محمد رضا شجریان شد، ملتی که سال‌ها با صدای او زیسته بودند؛ از تبلور تمام امیدها و رنج‌هایشان در هنگام خواندن تصنیف مرغ سحر تا معنویت مناجات و ربنّای او در هنگام افطارهای ماه رمضان. از این رو شجریان را باید یگانه هنرمندی دانست که در تمام لحظات تاریخ ملتش، چون رودی خروشان جاری بود، چرا که مردم، غم‌ها، شادی‌ها، امیدها و دلبستگی‌هایشان را با صدای او پیوند زده بودند.

در یک نمونه از هزاران زیستنِ این صدا در فرهنگ مردم، می‌توان به نامه زنی اشاره کرد که در دوران جنگ برای محبوب خود نوشته بود، آنجا که گفته بود: “راستی اگر روزی شجریان بمیرد چه می‌شود؟ اگر یکی از این موشک‌ها بیفتد روی خانه شجریان بمیرد چی؟ چه می‌شود؟ “، این سوال از عشق بی‌حد نمی‌آید، بلکه یک غم عمیق است، برای شکستن چیزی بی همتا که هیچ مشابه دیگری ندارد.

شجریان، پدیده‌ای فرهنگی است

مهرشاد متین‌فر، پژوهشگر هنر و مدیر خانه موسیقی حوزه هنری استان اصفهان در خصوص محمد رضا شجریان به خبرنگار ایمنا، می‌گوید: شجریان، جامع‌الاطراف بود و برای من هیچگاه فقط موسیقی نبوده است، شجریان یعنی ادبیات و ادبیات یعنی دریچه ذهن من به تاریخ و فلسفه و خیلی چیزهای دیگر، او دریچه آشتی با ادبیات فارسی، کلمه و زبان است.

وی ادامه می‌دهد: من سعدی، حافظ، عطار، سایه و… را با شجریان شناختم، مشروطه را هم با شجریان شناختم. انگار شجریان برای فهماندن می‌خواند و این درست همان چیزی است که ترس از مرگ او را بیشتر می‌کند، آنجا که زنی در نامه به همسرش می‌نویسد، ” اگر موشک بیافتد روی خانه‌اش، اگر بمیرد بچه‌های بعد از ما یک چیزهایی را چطور یاد بگیرند؟ کاش صدام نداند خانه‌اش کجاست! …”

مدیر خانه موسیقی حوزه هنری استان اصفهان می‌افزاید: به راستی چه رازی در پس این صدا نهفته بود که این چنین ملتی را با او عجین و همدل کرده است، آیا فقط آواز و موسیقی است، آیا فقط معجزه شعر فارسی است، همین قدر می‌دانم که برای پاسخ به این پرسش‌ها باید با تمام توان، تصویر درستی را برای فرزندان‌مان در آینده رقم بزنیم.

وی می‌گوید: «شجریان» از جمله پدیده‌های فرهنگی است که معدود نمونه‌های آن در برخی از ملت‌ها دیده می‌شود، بنابراین باید این پدیده فرهنگی را از زوایای مختلف و بدون هیچ گونه تعصب و حبّ و بغضی ببینیم و درباره او بنویسیم. برای شناخت درست شجریان نیز باید زمانه و سبک او را در آواز بشناسیم. اما متأسفانه در سال‌های اخیر این دو اتفاق کمتر با هم رخ داده است.

متین‌فر با تاکید بر اینکه شکی نیست در نوشتاری مختصر نمی‌توان به تمام ابعاد پدیده فرهنگی شجریان پرداخت، تصریح می‌کند: هیچ ادعایی پیرامون شناخت جامع شجریان ندارم، سبک هنری شجریان نیز مانند بسیاری از هنرمندان بزرگ دارای تحولات و برخی نقاط عطف بوده است و بر اساس این تحول به طور نسبی می‌توان سبک آوازی او را به چند دوره مختلف تقسیم‌بندی کرد، اما با در نظر گرفتن این نکته که میان هر کدام از این دوره‌ها مرز دقیق و مشخصی وجود ندارد و از دوره‌ای به دوره‌ای دیگر (در تحولی طیف‌گونه) به تدریج شاهد تغییرات سبکی او در آواز هستیم.

شجریان؛ حاصل فرهنگ و تمدنی کهن

دهه ۵۰ دوران شکوفایی و بالندگی هنر شجریان

وی اضافه می‌کند: شناخت سبک شجریان در دهه ۳۰ و ۴۰ بسیار مهم است و بدون شناخت این سال‌ها به هیچ وجه نمی‌توان به شناخت سبک او نائل شد، اما باید توجه داشت مانند دیگر هنرمندان بزرگ، شجریان نیز در این سال‌ها در حال آزمودن سبک و سیاقی بود که در واقع از دهه ۵۰ بلوغ آن آغاز شد و تا چند دهه تداوم یافت، دهه ۵۰ بی‌شک دوران شکوفایی و بالندگی هنر شجریان است.

این پژوهشگر هنر خاطرنشان می‌کند: آشنایی و همکاری او با هنرمندانی چون فرامرز پایور، نورعلی برومند، عبدالله دوامی، جلیل شهناز، حبیب الله بدیعی، هوشنگ ابتهاج و تا حدی غلامحسین بنان باعث شد هر کدام از آنها نقشی را در این شکوفایی فرهنگی به عهده بگیرند. شجریان در سال ۱۳۵۰ فراگیری سنتور را نزد پایور آغاز نمود و بعد از آن نزد او آموزش ردیف صبا را شروع کرد. پیش از آن نیز آشنایی شجریان (که در آن دوره سیاوش بیدگانی نام داشت) با احمد عبادی و راه پیدا کردن به برنامه گل‌ها (برگ سبز ۲۱۶) از نخستین تأثیر بزرگان موسیقی بر هنر اوست.

وی تصریح کرد: شجریان شاید جز معدود آوازخوانانی باشد که بسیاری از جمله بندی‌ها و حالات آوازش تحت تأثیر نوازندگان بزرگ بوده است و از جمله این نوازندگان می‌توان به احمد عبادی، جلیل شهناز، حبیب الله بدیعی، محمدرضا لطفی، محمد موسوی و پرویز مشکاتیان اشاره کرد، اما یکی از نقاط عطفی که در تغییر شیوه آوازی شجریان مؤثر بود به آشنایی او با «نورعلی خان برومند» باز می‌گردد.

شجریان؛ حاصل فرهنگ و تمدنی کهن

تأمل در شیوه‌های آوازی خوانندگان قبل از خود

مدیر خانه موسیقی حوزه هنری استان اصفهان، اظهار می‌کند: شجریان تا قبل از آن ردیف را نزد اسماعیل مهرتاش نیز فراگرفته بود، اما برومند که به آن اسلوب چندان اعتقادی نداشت بهترین سبک برای صدای شجریان ر ا سبک «سید حسین طاهرزاده» می‌دانست، بنابراین باید گفت شجریان جوان سال‌ها به تلمذ و تعمق در شیوه‌های آوازی خوانندگان پیش از خود پرداخت. علاوه بر طاهرزاده، وی بر روی شیوه قمرالملوک وزیری، ادیب خوانساری، رضا قلی میرزا ظلی و تا حدی غلامحسین بنان هم تأمل بسیار داشت.

وی ادامه می‌دهد: در کنار تأمل بر روی شیوه‌های آوازی، آشنایی شجریان با عبدالله دوامی، بسیار به شناخت و احاطه او در تصنیف‌های قدیمی کمک کرد و همین امر در کنار ذوق و نبوغ فراوان او باعث شد به یکی از بهترین تصنیف خوانان تاریخ موسیقی ایرانی تبدیل شود.

متین‌فر با بیان اینکه «از دیگر نقاط عطف هنری شجریان، می‌توان به آشنایی او با هوشنگ ابتهاج در سال ۵۰ و ورودش به برنامه گل‌های تازه و همچنین وارد شدن او به مرکز حفظ و اشاعه (به سرپرستی دکتر داریوش صفوت) اشاره کرد»، تصریح می‌کند: این دو اتفاق در آن سال‌ها سبب شد دوران جدیدی برای زندگی هنری و سبک آوازی او رقم بخورد. هنرمندان مرکز حفظ و اشاعه در آن سال‌ها جریانی را تحت عنوان «بازگشت به سنت‌ها» آغاز کرده بودند و آشنایی هر چه بیشتر شجریان با هنرمندان حفظ و اشاعه در سال‌های انقلاب، سبب جریان مجموعه چاوش شد.

شجریان؛ حاصل فرهنگ و تمدنی کهن

ویژگی‌های بارز آواز شجریان

وی اضافه می‌کند: در این دوران شجریان بیشترین آثار حماسی و انقلابی را در کنار هنرمندانی چون محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده اجرا کرد، اما چند سال همکاری او با پرویز مشکاتیان در اوج بلوغ هنری‌اش باعث شد، بهترین آثار موسیقی در آن دوران خلق شود. آلبوم‌هایی مانند «نوا مرکب خوانی»، «بیداد»، «دستان»، «آستان جانان» از جمله آثار ممتاز و حاصل همکاری این دو هنرمند بزرگ با یکدیگر است.

این پژوهشگر هنر می‌گوید: از نکات بارز آواز شجریان نسبت به دوران قبل می‌توان به پختگی و کارآزمودگی بیشتر، اهمیت دادن به خواندن محدوده‌های بم، تلفیق و خوانش دقیق‌تر شعر و موسیقی و اهمیت دادن بیشتر به مضامین و مفاهیم اجتماعی اشاره کرد. از دهه ۷۰ و ۸۰ نیز عمده همکاری او با هنرمندانی چون داریوش پیرنیاکان، جمشید عندلیبی، حسین علیزاده، کیهان کلهر، محمدرضا لطفی و مجید درخشانی رقم خورد. به طور خلاصه می‌توان گفت شجریان در این سال‌ها با برگزاری کنسرت‌های گوناگون در شهرها و کشورهای مختلف با هنرمندان یاد شده و تولید آلبوم‌هایی در همان حال و هوا روز به روز پیوندهای خود را با مردم کشورش عمیق‌تر ساخت.

وی اظهار می‌کند: به طور کلی در بررسی سبک آوازی شجریان باید توجه داشت که وی در سال‌ها تعمق و تأمل در آثار پیشینیان به خوبی توانسته بوده، شیوه آنها را با یکدیگر ترکیب کند، اما او فقط یک ترکیب کننده صرف نبود، بلکه با نوگرایی خاص خود، تألیف و خوانشی نوین و بدیع از این شیوه‌ها ایجاد کرد، از این رو برخی نقدها که گفته شده شجریان لحن‌های تعزیه‌وار را با یکدیگر مونتاژ کرده، کاملاً به دور از واقعیت است، چرا که این دسته از افراد اولاً شناخت درستی از تعزیه و شیوه آوازی آن ندارند و هر شیوه متقدمی را نمی‌توان تعزیه‌ای قلمداد کرد.

شجریان؛ حاصل فرهنگ و تمدنی کهن

شجریان همیشه زنده است

متین‌فر می‌افزاید: هر چند در اینکه شجریان از یک خانواده مذهبی به جامعه موسیقی پا گذاشته بود و در قرائت قرآن و الحان عربی متبحر بود شکی نیست، اما در این بررسی‌ها باید توجه داشت شجریان در هر اثری نخست آن را به ترجمان شیوه خود درمی‌آورد و این واقعیت حتی تا ربنّای مشهور او هم قابل اثبات است. اثری که وی در دستگاه سه گاه همراه با برخی مدگردانی‌ها در کنار دستگاه‌های عربی راست و عجم موفق شده بود به یک مرکب خوانی بدیعی برسد، طوری که به خوبی رد پای سبک خودش نیز در این اثر قابل مشاهده و بررسی است.

وی تصریح می‌کند: درباره شاهکار بودن اثر ربّنایِ استاد، همین قدر به ذکر این خاطره می‌توان بسنده کرد که «مصطفی غلوش» قاری سرشناس مصری در سفرش به ایران، ربنای شجریان را شنید و یک نسخه از این اثر را درخواست کرد تا خواندن آن را امتحان کند. دو سال بعد در سفر بعدی که به ایران آمد، پیرامون آزمودن خواندن ربنای شجریان می‌گوید: “خواندن این اثر کار من نیست، چرا که اوجی که در این اثر خوانده کار هر خواننده‌ای نیست.”

این پژوهشگر هنر خاطرنشان می‌کند: شجریان صدای یک شبه و یک ساله نبود. او حاصل یک فرهنگ و تمدن کهن است. فرهنگی که در خودش فردوسی، مولانا، عطار، سعدی و حافظ را به جهانیان معرفی کرده، محمدرضا شجریان که خود راوی اشعار غنی این بزرگان بود با پرواز ابدی‌اش خود را در کنار مشاهیر بزرگ فرهنگی ایران جاودانه ساخت. او همیشه زنده است و زنده خواهد ماند.

لینک کوتاه مطلب : https://comingsoonmusic.ir/?p=45633

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا