به مناسبت سالروز درگذشت پرویز مشکاتیان؛

به گزارش کامینگ سون موزیک: پرویز مشکاتیان گنجینهای بود که دیگر هرگز در تاریخ موسیقی ما همانند او نخواهد آمد، اما افسوس که آنگونه که باید قدردان نبودند و بیمهری پاسخ او شد؛ بماند که او با این وجود خم به ابرو نیاورد و با بردباری رسم عاشقی پیشه کرد و پرکشید.
پرویز مشکاتیان هنرمندی تکرار ناشدنی در موسیقی ایران بود. هنرمندی که خوانش او از سنت خوانشی ویژه بود و بی شک اگر مشکاتیان نبود چه بسا سنتور هم به جایگاه امروزی خود نمیماند. در واقع آنچه مشکاتیان را مشکاتیان کرد چیزی نبود جز عشق و نبوغ. عشق به میهن و مردم و نبوغی مهار نشدنی در بیان این عشق که در مضراب به مضراب سنتور مشکاتیان نهفته است. تجلی هنر متعالی را میتوان با لحن و بیانی ویژه که تنها مختص به خود مشکاتیان است در موسیقی او شنید.
هنر مشکاتیان هنری بود در خدمت روشنگری و همراهی با مردم، چنانچه در تاریخ موسیقی ایران گشتی بزنیم کسی را پرکارتر از مشکاتیان و لطفی نخواهیم دید که آنچنان به خلق تصنیفهای انقلابی و اجتماعی بپردازند، اما تفاوت عمده بین مشکاتیان و لطفی که شاید کدورتهایی را هم بین این دو به وجود آورد تعبیرهای متفاوت آنان از سنت و نوآوری و تعهد هنری بود. شاید بتوان گفت مشکاتیان بیش از هر چیز به دنبال تجربههای تازه و کنجکاویهای فراوان در موسیقی ایرانی و آهنگسازی بود که الحق تمامی این تجربیات موفقیتآمیز بوده است.
به عنوان مثال در آلبوم “قاصدک” و یا حتی در آلبوم اخیراً منتشر شده مشکاتیان و محمدرضا شجریان یعنی “خراسانیات” مشکاتیان دست به تجربیات جدیدی در زمینه جواب آوازها و پیوند شعر و موسیقی زده است. پیوند شعر و موسیقی در آثار مشکاتیان به زیباترین وجه ممکن است و این نشان از تسلط او بر تاریخ و ادبیات ایران زمین است. در آثار مشکاتیان تا حد زیادی دغدغههای اجتماعی او نهفته است. او بیش از هر چیز دلسوز مردم و میهنش بود و قلبش برای ایران میتپید. اما پاسخ این همه دلسوزی خانه نشینی هفت ساله او بود.
بی شک هیچ چیز برای یک هنرمند تلخ از این نیست که حتی به صورت غیر مستقیم مانع از شنیده شدن صدای او توسط مردمی شد که قلبش برای آنها میتپد. غم این خانه نشینیها را در آثار بعدی مشکاتیان که مجال ارائه آنها فراهم شد میتوان دید، آثاری که دیگر خبری از کارهای گروهی پیشین ندارد و بیشتر در غالب تکنوازی و دونوازیها میگنجد. با همه اینها مشکاتیان مقام صبر پیشه کرد و با وجود این شرایط را داشت که مانند بسیاری از هنرمندان دیگر مهاجرت کند، اما ماند و خم به ابرو نیاورد! ولی افسوس که چنین نابغهای در دورهای میزیست که قدر و منزلت او را کم دانستند.
تلاشهایی که مشکاتیان برای هنر سنتورنوازی کرد غیر قابل فراموش شدن است. تکنیکهایی که او به سنتورنوازی معاصر ایران افزود به خصوص در زمینه مضرابهای پایه و همچنین در زمینه سونوریته ساز به یک باره هنر نوازندگی سنتور را به جایگاهی فراتر از جایگاه قبلی خود رساند. البته که تفاوتهایی اساسی بین سنتور نوازی مشکاتیان با هم عصران خود و پیشینیان وجود دارد، اما او هرگز مقلد نبود و خود بنیانگذار مکتبی در سنتور نوازی بود که در کنار مکاتب دیگر به حیات خود ادامه خواهد داد.
بسیاری از چهارمضرابها و قطعات ساخته شده او برای سنتور جز استانداردهایی است که هر سنتور نوازی باید آنها را بداند و بنوازد آلبومهایی مانند “بیست قطعه برای سنتور”، “تمنا” و “دونوازی همایون و سه گاه” از این دست هستند. مشکاتیان بیش از هر چیز به پیچ و خم ردیف آگاهی داشت و سنت را به خوبی میشناخت و همین شناخت گسترده او بود که افقهای تازهای را پیش روی او گشود تا دست به نوآوریها و خلاقیتهایی ارزشمند بزند.
آهنگسازیهای مشکاتیان به یک اعتبار نوعی شهود هنری و مبتنی بر بداهه پردازی بود. به راستی یک موسیقی دان برای رسیدن به این جایگاه نه تنها باید به ردیف و اصول نوازندگی مسلط باشد، بلکه نیازمند درکی عمیق از تمامی پدیدههای پیرامون خود داشته باشد و به فلسفه شخصی خود در هنر رسیده باشد تا بتواند در لحظه به خلق چنین آثار ارزشمندی بپردازد.
مشکاتیان علاوه بر ساز سنتور به نوازندگی سه تار و ویولن هم میپرداخت که نمونهی آن دو آلبوم “پس پرده” و “سرو آزاد” است که در آن به نوازندگی سه تار میپردازد. در واقع بخشی از همین مطالعات و تجربیات او بر روی سازهایی مثل ویولن و سهتار کمک شایانی به او در رسیدن به سبک شخصیاش در سنتور نوازی کرد. خدمات مشکاتیان به موسیقی ایران تنها محدود به این نمیشود او سهم زیادی در گسترش گروه نوازی و ارکستراسیون و سازآرایی ایرانی داشته است. همکاریهای او با گروههای عارف و شیدا بیانگر تمایل او به پیاده سازی ایدههایش در این زمینه داشته که تا حدودی میتوان آن را دید؛ اما متأسفانه دست تقدیر کمتر این فرصت را در اختیار او قرار داد و سرانجام این هنرمند در ۳۰ شهریور ۱۳۸۸ دیده از جهان فرو بست.